-
[ بدون عنوان ]
پنج‌شنبه 21 آذر‌ماه سال 1392 12:06
dans un monde qui vient et qui va moi je me sents tres perdue ....
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 20 آذر‌ماه سال 1392 12:19
یا شاید تو بدونی کچل بودن چه حسی داره. که دست کنی لای موهات و هیچی نپیچه دورِ انگشتات. چیزی نباشه که حسین ازش عکس بگیره. چیزی نباشه که اون بهم بگه همیشه باز بذارش. یا چیزی نباشه که من همش بخوام انکارش کنم جز وقتی که میخوابم. ئه ئه. دیدی چه زود گذشت؟ دو سال و نیم پیش بود انگاری. که یه تابستونِ کذایی کوتاهِ کوتاه...
-
[ بدون عنوان ]
سه‌شنبه 19 آذر‌ماه سال 1392 21:28
حال و هوای عاشقی دارم. . .
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 18 آذر‌ماه سال 1392 22:59
من یه فروردینی گناهناکم. وقتی بارون میاد دلم نمیخواد سرمو از زیر پتو بیارم بیرون تا بارون تموم شه. بیدلیل غصه میخورم و نیاز به بغل شدن دارمو وقتی درمونده میشم میخوابم. اخه الان چه وقت بارون اومدن بود.:(
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 18 آذر‌ماه سال 1392 01:49
شاخم میزند خاطرات. انگار زنی حسود که میخواهد مردش هرگز فراموشش نکند. و خودش را برخِ مردش میکشد. رژه میرود. لبخندهای هرز میزند. هرچه میخواهم فراموش کنمش، هرچه میخواهم این گوشت های مردهء آویزان را از تنم بتکانم به بن بست میخورم. و گذشته در هیاتِ موجودی هولناک خودش را بمن عرضه میکند. از مقابلم رد میشود با نگاههای معنی...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 18 آذر‌ماه سال 1392 00:32
امشب بسیار درسناک هستم. فردا دوتا امتحان دارم. خدارو شکر میکنم که باز رسیدم بمرحله ایکه میتونم تاحدی چیزهارو جدی بگیرم و یه کاری انجام بدم.
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 17 آذر‌ماه سال 1392 22:07
فروردینیا انگار اگه دوست نداشته باشن و دوست داشته نشن میمیرن.
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 16 آذر‌ماه سال 1392 21:32
تدریس دوس دارم. سر کلاس یه ادم بزرگم. کلاس که تموم شد شیرجه زدم تو نزدیکترین سوپرمارکت و مشتمو پرازکیک و چیزای خوشمزه کردم و توراه از خجالت خودم حسابی درومدم. درست وختی باتریم ته کشیده وختی اسم اون میاد پراز انرژی میشم. این پاییز بهترین پاییز عمرمه. چقدر خوش میگذره با چیزای ساده. خوشحال و ارومم.
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 16 آذر‌ماه سال 1392 21:17
روزای خوب زندگیمه .
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 15 آذر‌ماه سال 1392 00:45
داستان ازینجا شروع میشه که ادم روحش با دوستاش گره میخوره. از درد کشیدنشون درد میکشه و این داستانا. گاهی جز درد کشیدن هیچکار دیگه ای حتا از ادم برنمیاد.
-
[ بدون عنوان ]
پنج‌شنبه 14 آذر‌ماه سال 1392 22:48
تاکی بتمنای وصال تو یگانه اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه خواهد بسرآید شب هجران تو یا نه؟ ای تیر غمت را دل عشاق نشانه... . . . یعنی که تو را میطلبم خانه بخانه.
-
[ بدون عنوان ]
پنج‌شنبه 14 آذر‌ماه سال 1392 19:31
روزای سرد آخر پاییز. لباسای گرم. ادماییکه تو لباسای گرم گم میشن و خنگ بنظر میان. ادمه که پاییز منو رنگی رنگی کرده.
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 13 آذر‌ماه سال 1392 21:23
اگر درستم نمیکنید بهمم نریزید. بخدا گناه دارم حتا بیش ازونیکه بنظر میاد.
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 13 آذر‌ماه سال 1392 18:29
یکی بیاد سرمو ببره باخودش. بخدا دیگه طاقتشو ندارم. حالم بهم میخوره ازینهمه تنهایی. ازینهمه خوابی که تنها دلیلش پر کردن ساعتاس. شده م مث یه حیوون خونگی. لعنت.
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 13 آذر‌ماه سال 1392 18:25
نه جان دارم امروز گویی نه تن...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 13 آذر‌ماه سال 1392 18:06
چهارشنبه های نفرین شده. بهر ترتیبی شده تنها میشمو از عمق وجود حس میکنم هیشکس نیس که بتونه منو از تنهایی دربیاره و شب طول میکشه و درودیوار میخندن بم. آشناس تمام این لحظه ها. دلم یه بغل گرم میخواد. یچیزیکه جلو گریه هامو بگیره. من ازین دنیا فقط یه عروسک گنده دارم که بغلم میکنه. اما قلب نداره. و من بیشتر گریم میگیره ازین...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 13 آذر‌ماه سال 1392 00:47
pas grave .
-
[ بدون عنوان ]
سه‌شنبه 12 آذر‌ماه سال 1392 23:25
سخته دل کندن ازین موها. سخته هیچ چیزی بهم آویزون نباشه. یا یه سری رشته های اویزون چنگ بگردنم نزده باشن. سخته وختی داره باد میاد هیچی نداشته باشم که رها کنمو حس جوونی بهم بده. میخوام بگم اگه داریم بیرون از بیمارستانهای روانی زندگی میکنیم هیچ دلیلِ خوبی وجود نداره که دیوونه نباشیم یا جامون اون تو نباشه. همش میترسم یه...
-
[ بدون عنوان ]
سه‌شنبه 12 آذر‌ماه سال 1392 23:14
هر وخ اومدم کسی رو دوس داشته باشم سرمو به یه کاری مشغول کردم. دیگه کم کم دارم مثِ تاریخ بفراموشی سپرده میشم.
-
[ بدون عنوان ]
سه‌شنبه 12 آذر‌ماه سال 1392 21:25
توقع نداشته باش کسی دوست داشته باشه بچه.
-
[ بدون عنوان ]
سه‌شنبه 12 آذر‌ماه سال 1392 18:04
بنشینم و صبر پیش گیرم...
-
[ بدون عنوان ]
سه‌شنبه 12 آذر‌ماه سال 1392 00:24
چه لذتی بالاترازینکه دست ادم تو دست یه مرد باشه. مرادم از مرد بودن حالا لزومن یه سری ویژگیای ظاهری نیس. کاملن معنی کهنشو دارم میگم. یعنی انسان. ینی یه موجود گرم که قلب صافی داره و میدونی میفهمه. میدونی وجدان داره. میدونی تو تصمیم گیریاش جز خودش بچیزای دیگه م فک میکنه. من این ادمه رو خیلی دوسش دارم. خیلی ادم شایسته و...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 11 آذر‌ماه سال 1392 20:38
هی هر دفعه فرانسم بهتر میشه. بلطفِ گوگل مپ امشب یه نیمساعتی تو شانزلیزه بودم. چقد آرکائیک و خوشگله. من میخوام برم :(( بعد برم قدم بزنمو اون اهنگه رو بخونم که یارو میگه اووووووووووو شانزلیزه :)) فرانسه رو خیلی خیلی خیلی دوس دارم. کاش اونم منو دوس داشت.
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 10 آذر‌ماه سال 1392 23:41
رشته ای دارم که شکرِ خدا هرکسی یه حرفی داره درباره ش یزنه. هر ایرانیی یه دوره عاشق شده و سعدی خونده؛ فروغ خونده، حافظ و شاملو و مولانا خونده. هرکسی ام یه چیزی برا گفتن داره. کافیه ادم دهنشو وا کنه بگه ادبیات فارسی میخونم. همه به به و چه چهشون را میفته و غالبن میگن که ما اگه بخاطر امرار معاش نبود حتمن ادبیات فارسی...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 10 آذر‌ماه سال 1392 20:54
چی بهترازین که ادم کنار یکی ارامش داشته باشه. که بخواد ساعتها فقط اون ادمو نگا کنه و همه خوبیای دنیارو براش بخواد. اون یه ادم گل و مهربونه. خدایا حفظش کن.
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 9 آذر‌ماه سال 1392 20:36
نمیدونم کدوم مادربخطایی دفعه اول گفته موی گربه نازایی میاره.
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 9 آذر‌ماه سال 1392 18:22
همه جا بی تو سکوت است سکوت است سکوت منم ان ساز شکسته تو نوا هستی تو.
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 9 آذر‌ماه سال 1392 00:08
شکر خدا. نمیدونم چکار خوبی کردم که این ادم اومد تو زندگیم. خیلی شبا هس که راحت میخوابم. هرهفته ادمای جدید. هرهفته حال خوب. حس سبکی. اون ادم...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 8 آذر‌ماه سال 1392 23:49
اوووووف. دیگه چی بگم. هر جمعه یه جور باحاله اخه. این هفته قرار بود با ندا اینا برم. فک میکردم مثلن تا اون غاره تو گلابدره بریم و یه صبحونه بزنیمو برگردیم پایین. اما اصن اینجوریا نشد. اصن ادمایی یهو پیدا میشن که تو فکرشم نمیکنی. انقد امروز خوش گذشت که از فکرشم مخم منفجر میشه. چهارتا ادمِ دیوانه از خطرناکترین مسیرِ ممکن...
-
[ بدون عنوان ]
پنج‌شنبه 7 آذر‌ماه سال 1392 22:21
من چه حیوونیم. عزیزترین کسمو ازار دادم. لعنت خدا بمن. خدا نگذره ازم الاهی.