یه دوست...
دوشنبه 11 فروردینماه سال 1393 ساعت 09:33 ق.ظ
سلام
از پست های اخیرت تا حدودی پی به اوضاع و احوالت برده ام.
می دانم در حال و هوای خوبی به سر نمی بری.
اما شاید بهتر باشد به جای محل ثبت نوشته هایت خودت را تغییر دهی.
شاید باید طور دیگری باشی، نوع دیگری فکر کنی یا زاویه دیدت را تغییر دهی تا به آرامش برسی.
برات سال خوب و خوشی را آرزو می کنم.
امسال را با انگیزه و توان و ایمد شروع کن و مطمئن باش خداوند هم کمکت خواهد کرد.
از کامنتای قدیمی وبلاگم پیدات کردم.آخرین چیزی که ازت یادمه این که خیلی بی پروا حرف میزدی...همه حذف کرده بودن وبلاگاشونو دیدم هنوز بالایی خیلی خوشال شدم.
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
سلام
از پست های اخیرت تا حدودی پی به اوضاع و احوالت برده ام.
می دانم در حال و هوای خوبی به سر نمی بری.
اما شاید بهتر باشد به جای محل ثبت نوشته هایت خودت را تغییر دهی.
شاید باید طور دیگری باشی، نوع دیگری فکر کنی یا زاویه دیدت را تغییر دهی تا به آرامش برسی.
برات سال خوب و خوشی را آرزو می کنم.
امسال را با انگیزه و توان و ایمد شروع کن و مطمئن باش خداوند هم کمکت خواهد کرد.
ادما وبلاگشونو عوض کنن خوشحالتر نمیشنا...
مرسی بهرحال :)
فائزه
تو وب جدیدت نمی تونم نظر بذارم عصبی میشم :(
می خونمت مث همیشه :*
چرا راستی نمیشه برا تو ؟
حله قبولت دارم :-*
نمی دونم بخدا :(
میام می نویسم و کدم وارد می کنم و همه چی اوکیه، ارسال نظرو می زنم هیچ اتفاقی نمی افته! :|
اسکله :||||
هروخ خواستی نظر بدی اینجام بدی میخونم
اذیت نکن خودتو :-*
بازم نذاشت من نظر بدم :| :(
بازم کلی مباااااااارک تولدت :) :*
جعفر خیلی خوبه، ساده و مهربون و خاکی. فقط دو بار دیدمش ولی دوسش دارم واقعن! :)
اره :) خیلی انسانه
چی شدی فائزه؟ :(
انقد کلافه و غمگینی :(
تقصیر یه ادم گهه بازم.
:(
می خونمت فائزه، ببخش که نمی تونم نظر بذارم :(
نمی دونم چرا یاد این بیت بهمنی افتادم با خوندن پستای اخیرت:
من و تو زخمی یک تیغیم، تفاوت آن که در این مسلخ
تو زخم تازه و من با خود، هنوز زخم کهن دارم
اخه اینم بخشیدن داره دختر ؟
لطف میکنی
منم ادرس ندارم
از کامنتای قدیمی وبلاگم پیدات کردم.آخرین چیزی که ازت یادمه این که خیلی بی پروا حرف میزدی...همه حذف کرده بودن وبلاگاشونو دیدم هنوز بالایی خیلی خوشال شدم.