۶۳-

یه دنیای گهی داریم٬‌ که هر کسی به یکی میرینه و از طرف یکی دیگه ریده میشه بهش:|

خداام لابد واسّاده سانت میزنه که کی بیشتر رید کی کمتر.

خیلی دردناکه میدونم.

و الان واقعن دارم به گا میرم...

۶۲-

- مامان من یکیو دوس دارم.

مامان- عب نداره. اما پدرتو در می آرم پس فردا بهم بزنی بیای اینجا آبغوره بگیری...

- ... با سپاس..:-"

۶۱-

آدم یه وقتایی انقدر تو قضیه ی یه عشق یه طرفه گم میشه که اصن حالیش نیس چقدر دلش بغل میخواد. یا یه دستی که مطمئن دست آدمو بگیره. که آدم ازین توهم که دستش بزرگترین دست دنیاس بیرون بیاد. یا یه همچین چیزای کوچیکی. که آدم مدتهاست یادش رفته:(

۵۹-

" من فقط میخوام بفهمی احترام گذاشتن به شعور آدما خیلی مهم تر از احترام گذاشتن به چراغ قرمزه:| "

۵۸-

"شناسنامه ها بالا"

و این معیار حرامزادگی افراد بود.

۵۷-

- قصد دارم یه رشته ی بی دردسر بخونم. زندگی کنم.

عل- خوبه والا. ما کسخل شدیم مهندسی خوندیم. ک*یرم تو مهندسی. و ک*یرم تو خودم. که عین بز موندم تو همین رشته.

۵۶-

ینی این نماینده های گرام مجلس حاضرن رای جمع کنن به قیمت لگد مال شدن عکسشون تو پیاده رو؟

۵۵-

" اگه قرار باشه وقتی مردم خدا بم تجاوز کنه اصلا دوس ندارم بمیرم. در غیر اینصورت دلم میخواد وقتی که کاری واسه انجام دادن نداشته باشم و شصت سالم شده باشه٬ تو یه شب زمستونی همه ی وسایل گرمایشی خونه رو خاموش کنم. حتا شیر گازم ببندم و بعد خودکشی کنم. هنوز در مورد چگونگی این قضیه با خودم به توافق نرسیدم البته."

۵۴-

افتقاریٍ ان.

۵۳-

سیگار

باد

تخت

شوبرت

شوبرت.

۵۲-

آدم نمیدونه چیکار کنه.

با کسی که دوسش نداره اگه بمونه ریده میشه به اعصابش.

اگه نمونه نفرین طرف میگیره باز ریده میشه به اعصابش.

کلن آدم کسی رو که دوسش نداره باید بکشه. بعدم براش گریه کنه و حس کنه دوسش داشته. اینطوری طرفم شاد میشه.

۵۱-

"سطح توقعمو آوردم پائین. اول یه دوس پسری میخواستم که قدش بلند باشه و موهاش فرفری و رو هوا باشه. الان به یه پسری که اوب نداشته باشه و قدش کوتاه نباشه ام راضی ام."

۵۰-

آمیب- این همه با خودت کلنجار رفتی که تولدشو تبریک بگی یا نه. الان رفتی دیدی به اندازه کافی تحویلش گرفتن. و تو یه احمقی که خودتو موثر پنداشتی:| درحالیکه یه احمق خودتاثیرگذارپندار بیش نبودی. خب چه میشه کرد. نبودی دیگه.

- ... .

۴۹-

- امشب... کودکی که ... سیگار اول را کشید... تا صبح... بیدار است...

بزرگمهر- به تخمم.

- امشب... ککی که... پای فیل را بلعید... تا صبح... بیدار است...

بزرگمهر- :|

۴۸-

یه چند ماهیه قصد دارم به مامان بابام بفهمونم اگه دوسشون دارم دلیل نمیشه بخوام تا ابد باشون زندگی کنم. یا اینکه دلم میخواد از پیششون برم دلیل نمیشه که دوسشون نداشته باشم.

سخته فهمش.

۴۷-

یه گروه مزخرفیم که همه به نوعی به هم گره خوردیم و تیریپ معرفت ور میداریم حال همو میپرسیم و با هم میریم بیرون و از هم متنفریم در واقع.

۴۶-

- فردا تولدشه :|‌

آمیب- خب؟

- خب احساس به فاک رفتن دارم.

آمیب- عوضی جان. بنظرت چه را هر کی ما رو به تخمش نمیگیره بیشتر دوسش داریم؟

- نمیدونم. شاید چون تو آمیبی.


۴۵-

یه مدتیه تفریح جدید یاد گرفته. زنگای نماز با بلندگو جلو دفترش وامیسّه٬ هر کی رو که رد میشه صدا میکنه که آی فلانی بدو به آقا بده. آقا منتظره. نمدونم. یه جورایی لابد میخواد طرفو تو معذورات اخلاقی گیر بندازه که بره نماز بخونه. اما من باش مشکلی ندارم. خوشحالم که انرژیشو صرف این کار میکنه. کارای خطرناک تری ام ازش برمیاد.

۴۴-

"من از اولش که اینطوری نبودم. یه روز بردنم زیر رادیکال. ازم جذر گرفتن. شدم این آلت پریشی که میبینی."