امروز رفته بودم خواهرمو برسونم خونهء اونا، دمِ اون خروجی ای که باید میپیچیدیم یه کامیونِ مزخرف وایساده بود راهو بند آورده بود. یه ماشینه ام حالا از بغلِ من میخواس خودشو بچپونه تو. اومدم راهشو ببندم جو گیر شدم گاز دادم کوبیدم بماشین جلویی :)) ولی آقاهه خیلی مهربون بود هیچی بهم نگفت. خب، منم قول میدم اگه کسی درینحد بهم زد چیزی بهش نگم. اره.
اونوخ مطمئنی آقاهه زنده مونده بوده؟
شاید نمی تونسته که چیزی بگه :-/
:|
یه ضربهء ساده بود ! :))