هفتهء پیش تولدِ خواهرم بود، خواهرم از وختی ازدواج کرده بطرزِ غریبی تنوع طلب شده :| ازینا که هر سری باید یه رستوران برن و غذاهای همه جا رو امتحان کننو کیکاشونو از یه جای بخصوص بگیرنو اینا :| بعدش خلاصه گیییر داد بمن که باید بیای بریم از لادن کیک بگیریم. هر چی بهش گفتم بچه ها میگن تعریفی نداره کیکاش گوش نکرد. منو کشوند تا اونجا. ینی پامو که از درِ خونه گذاشتم بیرون همینطوری بهمه فحش دادم تا رسیدیم اونجا. رانندگیِ ملت واقعن میرینه به اعصابِ آدم اخه. بعد حالا رفتیم میبینه کیکِ خوبی ام نداره. یه کیکِ مزخرف گرفتیم اومدیم. باز دوباره همینطور فحش فحش تا خونه. اخه فرض کن تو خیابونیکه میلیمتری باید بری جلو از ترافیک، یهو پسره وایساده نمیره؛ چون دوس دخترش قهر کرده از ماشین پیاده شده. حق ندارم پاره کنمش ؟

بعد اونوخ اوجِ قضیه اینجاس. اومدیم تو کوچه میخوایم بیایم تو پارکینگ؛ میبینم که یه وانتی چسبونده درِ پارکینگمون. یه جوریکه بزور باید ماشینو بچپونم تو. همینطوری فحش میدم ماشینو بزور میارم تو. بعد از تو ماشینِ یه تیکه کاغذ ورمیدارم. روش مینویسم " خدا ازت نگذره مردم آزار:| " . بعد میرم که بذارمش رو شیشهء ماشینه. یهو یه لحظه فک میکنم عه! اون همسایه هه که وانت نداشت. حتمن یکی اثاث کشی داره که وانت آورده ن. بعد یهو یادم میاد عههههه:| این وانتِ حاجیه که بابا ازش گرفته برا این چن وخ :| عههه :| بابا :| 

از ماست که برماست و این صحبتا.

نظرات 3 + ارسال نظر
ف. جمعه 2 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 03:17 ب.ظ

فک کن دفه ی دیگه بگه بریم فلان رستوران تو شمال :-/ :)))
بعد تازه فک کن ازین آدمایی ام بودی که لاستیک ماشینارو پنچر می کنن و شیشه شونو با سنگ می شکنن :))))

:)))
ینی باورم نمیشه به بابام اونهمه بدوبیرا گفتم :))

درنگ جمعه 2 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 11:14 ب.ظ

حالا بقیه ش به کنار اما انصافا کیفیت لادن رو هیچ جا نداره

اوا. تو نبودی اونروز گفتی کیکاش بدرد نمیخوره؟

سیمین شنبه 3 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 09:41 ب.ظ

فک کن فحش ناموسی هم میدادی :))

اگرم دادم فراموشش کردم :))

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد