نمیدونم من با این درس خوندنم به کجا قراره برسم.

داشتم بیهقی میخوندم. قضیه این بود که عمهء سلطان مسعود بهش نامه مینویسه که چه نشستی که برادرت داره واس خودش پادشاهی میکنه و آب دستته بذا زمین و بیا. بعد یارو میاد با ملت مشورت کنه که حالا چیکار کنیم. :

گفتند: زندگانیِ خداوند دراز باد. این ملکه ( عمه ش) نصیحتی کرده است و سخت بوقت آگاهی داده و خیر بزرگ است که این خبر اینجا رسید که اگر رکاب عالی بسعادت حرکت کرده بودی و سایه بر جانبی افکنده و کاری برناگزارده و این خبر آنجا رسیدی، ناچار باز بایستی گشت، زشت بودی. اکنون خداوند چه دیده است در این باب؟ |مسعود| گفت: شما چه گویید که صواب چیست؟ گفتند: ما صواب جز بتعجیل رفتن نبینیم. گفت : ما هم برینیم.


حالا شما فک کنین من نشسته م تو کتابخونه دارم اینو میخونم و به هزارچی فک میکنم. یهو میگم چی؟ ما هم بِرینیم ؟ :)))

بعد منفجر میشم از خنده. درواقع بوده ما هم بر این ایم. :))

نظرات 5 + ارسال نظر
ف. یکشنبه 27 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 01:22 ق.ظ

=))))
وای خیلی خوب بود :))))

یاد یه دفه ای افتادم که داشتم زبان می خوندم, یه سری عکس میومد من باید براشون جمله می گفتم.
بعد عکس یه پسر بچه ای اومد که داشت می خندید.
من گفتم il bambino ride.

بعد یهو صدای داداشم اومد که گف آب هم قطه حتمن :))

حالا این ایل بامبینو کی هس که ریده؟ کجا ریده؟ بعد اونوخ تو چرا داری میگیش؟؟ به کی داری می گی اینارو؟

ینی تا یه ساعت رو زمین بودم از خنده :)))
البته خب خودمم دفه ی اولی که شنیدم خندیدم .خعلی فعل ضایعیه. مخصوصن دوم شخص مفردش که می شه ridi :)))

:))))
عالین این چیزای زبانی :))

er یکشنبه 27 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 03:11 ق.ظ http://sagemast.blogsky.com

bia, zehne adam vaghty kasif bashe az har chizi mitone soje jor kone vase in harfa :))

سیمین دوشنبه 28 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 11:05 ب.ظ

:))))
ترکیدم از خنده فائزه! :)))))

منم یه بار تو تاریخ بیهقی خوندم: جامه ها را سِت کردند! حالا دو ساعت داشتم فک می کردم که آخه مگه اون موقعا هم لباساشونو ست می کردن؟ اصن این کلمه که انگلیسیه؟ و این حرفا. بعد تازه دوزاریم افتاد که اینه: جامه ها راست کردند! :))

الاهی قربونت برم :))
سوتیاتم مث خودت مودبن :))) :-*

سیمین چهارشنبه 30 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 01:49 ب.ظ

:)) فدای تو :*

ولی خدایی سوتی تو به کانتکس و شخصیت مسعودم میخوردا! :))

:)))))) حالا بیا توجیه کن بی ادبی منو :))

س شنبه 3 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 12:48 ق.ظ

سلام!
این خیلی خیلی عالی بود ... کلی خندیدم ... دست شما دردنکنه !
داشتم عکسامو می دیدم رسیدم به عکس شال گردن قشنگ جناب عالی گفتم یه عرض ادبی بکنم!!! :)
ایشالا دلتون همیشه خوش باشه و خودتون سرحال

:)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد