کاموا خریدن و گوله کردنش از لذتای زندگیمه. کامواها کلن چیزای نرم و خوشگلی ان. فقط یه گربهء هپلی کم دارم که اینارو بدم بهش و غش غش بخندیم باهم. 

دیشب جونم درومد انقد کابوس دیدم. خواب میدیدم چارشمبس و من باید برم مدرسه اما رفته م سینما و یادم رفته مدرسه رو. دوونیم باید اونجا باشم الان یهو شده حدودای 3. و من دارم داغون میشم از دلشوره و اعصاب خوردی و اینا.

خیلی خوب بود که خواب بود. ولی خب درواقع من گاهی بطرز مسخره ای خنگ میشم. مثلن امروز بابا ماشینو گذاشته بود که خودم برم مدرسه. با اینکه هفته قبلم رفته بودم اونجا و میدونستم کردستان جنوبه خیلی احمقانه پیچیدم سمت کردستان شمال و یه دور تا نزدیکای ونک مجبور شدم برمو برگردم مث این پیرمردای بیسوادی که تو شهر گم میشن!

کلاسم شیش تاپسربچهء دوازده ساله داره. ازونیکه فک میکردم بچه ترن. با خودشون خیلی مشکلی ندارم ولی زیاد از معاونشون خوشم نمیاد. دختر بیخودی بنظرم میاد. نمیدونم. دس خودم نیس حس خوبی بش ندارم دیگه. یجوراییه. 

یه پسره هس که اذیت میکنه فقط. اونم نمیدونم چرا اینجوریه. همش لج میکنه و کرم میریزه. ولی باز اوکیه. 

برگشتنی کلی حال کردم. یه سی دی هایده بابا برام خریده خیییلی خوبه. فازم اینه که شیشه رو میدم پایین یه دستمو میذارم لب پنجره و یه دستی رانندگی میکنم. بعد هایده میخونه که بدیدن من بیا مهتاب درومد. و من فک میکنم راننده کامیونم.

راستش معلمی رو دوس دارم. خیلیم زیاد. سر کلاس اصن بهیچی فک نمیکنم. دلم میخواد شغل آیندم یه همچین چیزی باشه. با مامانمم حرف مشترک بیشتری دارم برا زدن. کلن خیلی حس توپی بهم دس میده از کلاس رفتن اینطوری. تا چه پیش آید. :)

نظرات 4 + ارسال نظر
بهار پنج‌شنبه 3 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 11:47 ب.ظ http://noghte-adab.blogfa.com

چه خوب :)

بهله :-)

er جمعه 4 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 12:53 ق.ظ http://sagemast.blogsky.com

man omadam bargashtam

سیمین دوشنبه 7 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 12:58 ب.ظ

منم کاموا دوس دارم :)

دارم واسه خواهر کوچیکم از این دستکش بلندا می بافم که روش گل داره :)

خیلی خوشحالم واسه کارت :)

هایده و پنجره باز و دست از شیشه بیرون و ... یاد پیکان ۴۸ هم میشه افتاد! :)) من بهشتی قبول شده بودم قرار بود یه پیکان ۴۸ بخرن برام دقیقا با همین استایل برم دانشگاه! اونم ولنجک! :))

مسخره یا واقعن ؟
من واقعن دلم میخواد یه روز پشت پیکان بشینم :-)

سیمین شنبه 12 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 06:01 ب.ظ

مسخره! :))
من که هنوز با این سنم پشت رل هیچ ماشینی نشستم! :|‌ :)) شیم آف می!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد