مثکه دانشگاه داره مارو ادمای آرمانگرایی بار میاره. اصن فقط درباره خودم حرف میزنم. وقتی به دوستای مدرسه م نگا میکنم میبینم اونام به اندازه کافی رو مخ هستن. ینی اگه الان این ادما تو دانشگاه بودن عمرن باهاشون دوست نمیشدم. اما الان دوستامن و من خیلی خیلیَم با همه بدیاشون دوسشون دارم. برا همین دارم فک میکنم شاید واقعن باید ادما رو بخشید. شاید باید بیخیالِ بدیاشون شد. حالا میگم مطمئنم نیستم اما تا حد زیادی فک میکنم جواب بده قضیه. شیدا یه ادمیه که من باهاش یه سری خاطراتِ مشترک داشته م از قبل بدونِ اینکه بخوام یا بخواد. یه سری اخلاقا داره که ناراحتم میکنه. اما خیلی وختا م خیلی دوسش دارم. شاید واقعن باید انقد گیر نداد به ادما. هرکسی یه گافی داره بلخره. منم دارم. باید نگه داشت ادما رو. سخته تنهایی.
نظرات 1 + ارسال نظر
سیمین چهارشنبه 27 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 08:45 ب.ظ

آره بابا. هممون بالاخره یه جا گاف میدیم. بی خیال.
خوب باشی فقط :)

خوبم :)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد