نیاز دارم غر بزنمو گریه کنم پیش یه ادم معتمد. کاش بهار بود. بیچاره بهار. اونم همش باید به غرغرای اینواون گوش بده هی. حس نا امنی دارم. ازین تنهایی وحشتناک متنفرم :(
رو منم حساب کن. غرشنویم بد نیس :)) زنجانی هنوز؟
وای من جرات نمیکنم پیشِ تو غر بزنم :(نه امروز برگشتم :)
چرا فائزه جرئت نمی کنی پیش من غر بزنی؟ :( عجب دوست داغونیَم که به هیچ دردی نمی خورم ... دارم اون آهنگه رو گوش میدم که گذاشته بودی رو وبت و گفته بودی من دوس خواهم داشت :)
چون تو خودت خیلی ناراحتی دیگه نباس فاز منفی ام بدم بهت کهاخی :)
رو منم حساب کن. غرشنویم بد نیس :))
زنجانی هنوز؟
وای من جرات نمیکنم پیشِ تو غر بزنم :(
نه امروز برگشتم :)
چرا فائزه جرئت نمی کنی پیش من غر بزنی؟ :( عجب دوست داغونیَم که به هیچ دردی نمی خورم ...
دارم اون آهنگه رو گوش میدم که گذاشته بودی رو وبت و گفته بودی من دوس خواهم داشت :)
چون تو خودت خیلی ناراحتی دیگه نباس فاز منفی ام بدم بهت که
اخی :)