شبا خسته میشم درحد مرگ ولی خوابم نمیبره. هی بافتنی میبافم. میشکافم دوباره از اول. بعد احساس میکنم چشام داره درمیاد ازکاسه. شرو میکنم کتاب خوندن. بعد سرم درد میگیره و شدیدن دلم میخواد بخوابم. اما باز خوابم نمیبره هی. لعنتی سکوت شب نمیذاره ادم بخوابه .
منم خسته ام خیلی ولی شبا خوابم نمی بره. دلم خواب می خواد ... یه عالمه خواب ...
...
همه خفتند و من دلشده را خواب نبرد
همه شب دیه ی من بر فلک استاره شمرد...
کاش دلشده بودم.