انتظار زیادیه  اما کاش یکی پیدا میشد همچین مبکوبید تو سرم که همه خاطره هام بریزه بیرون و دیگه هیچی یادم نیاد. یادم نیاد اون شبا رو که تو بغلش جم نمیخوردم. قلبش می کوبید و من با ریتم ضربانش نفس میکشیدم. که اون زندگیم بود. که فهمید زندگیم بوده که دیکه برنگشت. کااش با دست خودم زندگیمو نگرفته بودم. اون دیگه برنمیگرده. دیگه تو خوابم نمیبینمش. انقد دور شده که آخرین بار که دیدمش حس کردم اگه دستمو دراز کنم بهش نمیرسه. آره. یه نگاه به لباش کردم و رامو کشیدم و رفتم. بیابون بود. وقتی برگشتم نگام نمیکرد. من کشته بودمش با دستای خودم. کشته بودم اونیو که یه شبایی که زار میزدم صداش مستم میکرد. اونوقتا دور نبود. دست که  دراز میکردم موهاش مث یه بچه گربه تو دستم بود. من کشتمش. عزادارم الانم. تسلیت نمیخوام. هرکی میخواد کمکم کنه برش گردونه یا نقش اونو برام بازی کنه یا یجوری بزنه تو سرم که همه چی یادم بره.
نظرات 3 + ارسال نظر
س چهارشنبه 30 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 05:02 ب.ظ

آره آره
منم همش همینو میگم. دلم می خواد یه تصادف وحشتناک بکنم و بعدش حافظمو از دس بدم. دیگه هیچی یادم نیاد. هیچی ... حتی خودمو ...

فائزه ...
چرا برنمیگرده آخه :( وقتی کسی مث تو اینقد دوسش داره ... آخه چی می خواد دیگه!
راستش اون روز که رفتی سمنان اونقد نگران حالت بودم که دیگه جرئت نکردم بپرسم چی شد. اما همش تو ذهنم بودی که چی شده. چی شده که هیچی نمیگی و فقط می خوای یادت بره. هیچوخ نپرسیدم ولی یادم نرفت.
میگم ... نمیشه من باهاش حرف بزنم؟ :( درسته که ما همو نمیشناسیم و من نمی دونم چجور آدمیه، ولی خب اگه کمکی ازم بربیاد خوشحال میشم. می دونم که می دونی بی تعارف میگم.

برنمیگرده
انقد اذیتش کرده م که برنمیگرده
من خر بودم
و تا آخر عمر حسرتش به دلم می مونه
نمیدونم از تو چجوری تشکر کنم
هیچوخ اون شبو یادم نمیره که قوت قلب میخواستم تا برم سمنان
و تو بودی که حالمو خوب کردی
یه دنیا ممنون...

Ershan چهارشنبه 30 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 11:55 ب.ظ

sale not mobarak faeze

مرسی
مبارک

س پنج‌شنبه 1 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 01:09 ب.ظ

نیازی به تشکر نیست، من که کاری نکردم واقعن. تو خیلی برام عزیزی دختر :*
کاش برگرده :(
دوس داشتم و دارم خیلی بیشتر از اینا ازم بربیاد که برات انجام بدم. باور کن همیشه می تونی روم حساب کنی. هر وقت که خواستی من هستم.

فائزه ... این که ما خودمونیمو نقش بازی نمی کنیم هیچ وقت، داره خیلی آزارم میده وقتی آدمای اطرافمون اینو نمی فهمن یا نمی خوان بفهمن.
ولی من واسه همین دوست دارم دختر فروردینی دوس داشتنی! ;)

اتفاقای بهتری افتاده برام س
یا حداقل اینجوری فک میکنم
باید برات تعریف کنم
باید.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد