-

یادم نیست من چرا از وسطِ جاده ی سمنان سر دراوردم. یادم نیست اونجا چیکار داشتم. یادم نیست اصلن کی رفته بودم که داشتم برمیگشتم. فقط یادمه دلم نمیخواس چیزی یادم بیاد. دلم میخواس زار بزنم. برا چیزایی که خودم چالشون کردم. و حالا که میخواستم از زیرِ خاک بکشمشون بیرون فقط یه لاشه ی پوسیده با بوی گند توی دستام بود. 

نظرات 3 + ارسال نظر
سید دوشنبه 23 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 08:42 ب.ظ http://bijaraz.blogsky.com

سلام

س دوشنبه 23 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 10:27 ب.ظ

:((((((
تمام دیشب و امروز صبحو تو فکرت بودم ...
چقد امید داشتم ...

مرسی و ببخشید
باید بگم که الان خیلی خوبم
الان ایده دارم و میتونم خوب تر زندگی کنم
:)

ملیکا سه‌شنبه 24 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 03:53 ب.ظ

پس الان حالت خوبه؟

با یه تقریبِ خوبی اره
:)
تکلیفم روشنه دیگه.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد