یه ادمی هس که چشمای خیلی خوبی داره. و من به چشمایِ ادما دقت میکنم. تو چشماش شوقِ عجیبی داره که تو آدم نفوذ میکنه و احساس میکنی خون تو رگات جریان پیدا میکنه. یه جور شوقِ آمیخته با تمسخر. که دنیا رو انگار با یه آرامشِ خاصی گرفته باشه به یه ورش. نگاهای این ادم حالمو واقعن خوب میکنه. اعتراف میکنم دنبالِ بهونه می گردم با چشماش رو در رو شم.
حیف که من یه ترسو ام که دلم نمیخواد تصوراتم از آدما به هم بریزه.
:)
چه خوب :)
این اواخر داشتم تو چشماش خودمو پیدا می کردم ...
لعنتی!
یه فوضولی :)
این آدمه کیه؟ ;)
بعدنا به خودت میگم . . .