-

با خوندنِ قابوسنامه مشکلی ندارم به عنوانِ یه متن. اما رسمن به جای نداشته م که کیکاووس بن اسکندر بن قابوس بن وشمگیر بن زیار به پسرش گیلانشاه چه گفت. 

کیکاووس خان، جا داره بگم این پسری که بعد از چهل و چهار باب نصیحتِ تو باز شد آخرین شاهِ خاندانِ زیار، از اولش برای تو پسر بشو نبود که نبود.

نظرات 4 + ارسال نظر
ملیکا یکشنبه 12 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 09:59 ب.ظ

والا به مولا!

میبینی تورو خدا ؟!

سبحان یکشنبه 12 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 11:54 ب.ظ

سلام! ببخشید می خواستم بپرسم از سیمین بانو خبر ندارید؟
خوبن؟ می خواستم تلفنی بپرسم ازتون دیدم شماره اتون رو گم کردم!

سلام
مگر بخاطرِ سیمین بانو منور کنید اینجا رو جناب!:)
خودمم نگرانِ سیمینِ عزیز شدم
بهش اس ام اس دادم با کلی دلهره
اما خوشبختانه خوب بود :)

سبحان دوشنبه 13 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 11:46 ق.ظ

اختیار دارید! اینجا با وجود حضرت عالی منور هست من کی باشم؟ بنده پیگیر نوشته های شما هستم استاد ولی نظر نمیذارم اگه نمی خوندم برا چی باید لینکتون می کردم؟
خدارو شکر... بهشون بگید بنده می خواستم جویای احوالشون بشم ولی هیچ اثری نیافتم... ممنون!

سیمین دوشنبه 13 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 09:22 ب.ظ http://www.silber.blogfa.com

باز خوبه این پسرش فقط براش پسر بشو نبود که نبود!

این زندگی که از اولش برای ما زندگی بشو نبود که نبود!

فائزه جان و آقای سبحان ... واقعا ممنونم و شرمنده که باعث نگرانیتون شدم.

وبلاگم رو دوست داشتم. شماها رو دوست داشتم و دارم، اما بهتره نباشم یه مدت. به تنهایی نیاز دارم ... باید به خیلی چیزا فکر کنم ... باید خیلی از خراب کاریای خودم و دیگرانو درست کنم ...

فائزه جون :*

:*

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد