-

دختره را بستمش به پای سگ. یا شاید شریکِ جرمی داشتم یادم نیست. انقدر هیجان زده بودم که یادم نیست خودم دختره را بستم به سگ یا کسی را مجبور کردم این کار را بکند. اما در اصلِ قضیه توفیرِ چندانی نمیکند. بهر حال سگ بردش. سگی که من نبود. اما چقدر شبیهِ من بود اخلاق های پوچ و مسخره اش. و داشت دختره را میکشید با خودش. و اسمش بود که مابسته بودیمش. دختره اینجوری تفریح میکرد.
نظرات 1 + ارسال نظر
سیمین سه‌شنبه 11 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 11:30 ق.ظ http://www.silber.blogfa.com

بیچاره دختره ...
بیچاره سگ ...

بیچاره من که احساسِ بدی داره میخوردَم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد