183-

بعضی آدم ها تجسمِ دوره های زجرآورِ زندگیِ آدمند. انقدر که میخواهی ازشان فرار کنی. اول سرشان را بکوبی به دیوار و بعد فرار کنی. بعضی آدم ها بعضن خودشان جزئی از دوره های زجرآورِ زندگیِ آدمند. من تازه به جاهای غیرِ دردناکش زسیده ام. جاهایی که خفه کننده نیست. همین. نمیگویم خوب. فقط بد نیست. فقط من از اینکه با غرور در میراثِ رضا شاه قدم بزنم احساسِ خوبی پیدا میکنم. از آن درِ بزرگش می روی تو. و احساس میکنی وجود داری تو هم. چیزی بیشتر از یک وجود داشتنِ ساده. احساس میکنی میتوانی آنجا تحصن کنی و دیگر به عقب برنگردی. احساسِ عقده میکنی و ازین بابت حسِ بدی نداری. در چنین شرایطی ام. اگر بتوانم از شرِ آن آدمها خلاص شوم تقریبن میشود گفت خوبم. حتا اگر باشند باز هم خیلی احمقانه خوبم. خیلی.

نظرات 4 + ارسال نظر
سیمین جمعه 7 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 02:11 ب.ظ http://www.silber.blogfa.com

خدا را شکر که خوبی! خوشحالم حقیقتا ...

موافقم ... که بعضی ها تجسم خود عذابند حتی، اما برای اولین بار می توانم فرقی با نوشته های زیبایت داشته باشم: تا به حال دلم نخواسته سر کسی را به دیوار بکوبم جز سر خودم! آنقدر که گاهی دلم برای کینه ورزی تنگ می شود. گاهی دلم می خواهد کینه داشته باشم ... از همه ی آنان که آگاهانه و ناآگاهانه طعم دردناک ترین عذاب ها را به من چشاندند. نمی دانم متاسفانه یا خوشبختانه زود می بخشم ... زود ... و این دیگر مثل گذشته برایم افتخار نیست! حالم به هم می خورد از این اخلاق خودم ... که حماقتم را هر چه بیشتر به رخم می کشد!

شاید باید جای من باشی تا بدونی.
از بعضیا یه زخمایی میخوری که نمیتونی نخوای سرشونو بکوبی به دیوار.
البته من فقط میخوام. واقعن نمیتونم.

سیمین شنبه 8 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 09:06 ب.ظ http://www.silber.blogfa.com

راست میگی. من که جای تو نیستم. بدم میاد از این که بیخودی نظر بدم در مورد شرایط یه نفر. ببخش فائزه جان. حق با توئه.

نه خب :) :*

راستی درون مورد
خب نمیدونم
شایدم من دارم اشتباه میکنم:دی
از بچه ها شنیدم استادِ خوبیه
بیای ضرر نداره حتمن
و خوشحال هم میشیم ببینیمت ضمنن :*

سیمین دوشنبه 10 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 08:45 ب.ظ http://www.silber.blogfa.com

نه خب کسایی هم که میگن خوبه حتما در مقام قیاس میگن. فکر نکنم تو اشتباه کنی! ;)

اومدنش که حتما میام. احتمالا شنبه ی هفته ی آینده یا دو هفته ی آینده میام سر کلاس مرجع شناسی ایشون.

منم خیلی دوست دارم ببینمت عزیزم :*

اره مرجع شناسی رو شنیدم خیلی خوبه :)
داری که شمارمو
اومدی خبرم کن :*

سیمین سه‌شنبه 11 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 11:29 ق.ظ http://w

حتما دوست جون :*

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد