۱۱۹-

میگه " مرغ شیدا بیا بیا.. شاهد ناله حزینم شو.." که بعد من دستمو دو طرف سرم فشار بدم و بگم حزین ایهام داره. و یاد تخمی ترین دوره ی زندگیم بیفتم. که اسمشه که تموم شده.. تا همی الان کش اومده.
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد