۹۹-


[خب الاغ٬‌ من دوست معمولی دارم. نمیخام. اصن گه خوردم. واس چی جفتک میندازی؟]

ح- امروز اومدی که فقط بشنوی؟

[دِ خب چی کا کنم‌؟ به چه زبونی بگم توی خر هیچ عیبی نداری. اصن میدونی. تو خوبی. من انم. آقا. تحملتو ندارم. اصن از همین اول کار. آره. از همین اولِ اولش.]

ح- واسه چی خوشم اومد؟‌ خب واسه اینکه شادی میگفت فحش زیاد میدی. اصن استایلتم پسرونه بود. من تو رویاهام این بود که با یه دختری باشم که ویژگیای دخترونش کم باشه. 

[ تو اصن گه میخوری با یکی که مثل خودت نیس مشکلی نداری.]

میر- تو از دنیای آدما چی میدونی؟... نمیدونم. فک کردم یه احساس زودگذره که پروبالش دادی.

[ لامذهب. همینو فقط داری بگی‌؟ دارم بت میگم نمتونم توضیح بدم که چه حس سگی ای بت دارم. که ای کاش لال میشدم و هیچ وخ به زبون نمی اومدم.]

س- الان که با کسی نیستی٬‌نه؟


[ خفه.شین.یه.شب.همتون.بمیرین.همتون.]

و انفجار.