از تفریحای دیگه ی زندگیم اینه که برم پارک دانشجو. یه سری ستون سیمانی بی خاصیت به این شکل ا ا ا ا بغل همه. خیلی خوشحال از بینشون رد شم و بخندم و به این فک کنم که اگه یکی نگام کنه چه حسی بش دس میده.
می دونید؟ شاید یه نفر توی همون پارک توی همون روزا تفریحش این باشه که همیشه سر همون ساعت بیاد و شما رو ببینه... شاید روش نشه حتی بیاد جلو. اینم یه احتماله درست تو وقتی که شما حواستون اصلا به این نیست...
خب در واقع من شعور این جور عشق هارو ندارم.
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
می دونید؟ شاید یه نفر توی همون پارک توی همون روزا تفریحش این باشه که همیشه سر همون ساعت بیاد و شما رو ببینه...
شاید روش نشه حتی بیاد جلو. اینم یه احتماله درست تو وقتی که شما حواستون اصلا به این نیست...
خب در واقع من شعور این جور عشق هارو ندارم.