فک کن تنها کاریکه از دستت بربیاد خوابیدن باشه. بعد اونم یهو با وحشت سه منر بپری هوا و یه دقه طول بکشه تا بفهمی این دسته س که داره میاد و انگار قراره از رو تو رد شن.
قلبم داره میاد تو دهنم.
دروغ چرا. خوبم نیستم. امشب باید یجوری صب شه. میدونم خیلی زوده واسه زدن این حرف اما امشب باید تموم شه. تا خرخره پرم از همه چی. حتا دلقک خوبی ام نیستم. یه دلقک ترحم برانگیزم که بین ادما دنبال یه جای امن میگرده برا زار زدن. دنبال یکی که سفت بغلش کنه و نذاره بهیچی فک کنه. دلم میخواد نباشم کلن. یه روز پاشم ببینم دیگه نیستم. اصن از اول نبوده م.