یک و نیم خوابیدم تا سه ونیم فک کنم سه بار پاشدم. خوابای پرت و پلا دیدم ازیناییکه وختی ادم بیدار میشه احساس میکنه تو سرش مواد مذاب درحالِ حرکتن. با این حساب دو ساعت با کیفیتِ خیلی پایین خوابیدم. الان بسیار گناه دارم ولی ناراحت نیستم. حداقل انقد بزرگ شده م که کاراشونو بسپرن بهم و دلشوره نداشته باشن که نکنه گند بزنم. خب اخه بچگیم بسیار ادمِ خرابکاری بودم. هیچ وختم علاقه ای به بچگیم نداشتم و دلم میخواس زودتر بگذره. و الان حداقل ازین خوشحالم که هی بخودم میگم دیدی تموم شد ؟ مهم نیس بکجا برسه. مهم اینه که اون بچگیِ غمنگیز تموم شد. من الان یه ادمِ بزرگم. :)
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد