دیروز از رو پله ی استخر سر خورد پام. الان همه انگشتای پام ناراحتن درنتیجه. تازه رگ پامم گرفت و کلی ملولم اصن. 

دیروز رفتیم سال سال. خعلی دوسش دارم. هرموقع خواستم بمیرم منو  یادش بندارین حتمن حالم تا بیست سی درصد خوب میشه.

نظرات 3 + ارسال نظر
بهار شنبه 2 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 11:49 ب.ظ http://noghte-adab.blogfa.com

این سال سال کجاست؟

من دیروز شعبه کرجشو رفتم-گلشهر-
تهران بام شعبه داره
جاهای دیگشو نمیدونم

سیمین یکشنبه 3 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 12:34 ق.ظ

دقیقن می خواستم بپرسم سال سال کجاس که دیدم بهار پرسیده :))

الاهی ... چیز خاصی نشد که پات؟ :(

انگشتای پام له شده ن.:((

او یکشنبه 3 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 01:34 ق.ظ

هنوز غزل زندگی می کنم.
تازگی ها هر شب حافظ می خوانم
و عاشقانه های کاظم بهمنی را از بر کرده ام.
اما تو که نیستی
حال سینما رفتن هم نیست.
اگرچه این الکی خوش های خانواده با سینما رفیق شده اند.
راستی چند ماهی می شود که عینک نمی زنم.
با لنز قابل تحمل ترم. . .

او؟ :(

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد