دیگه محو شده برام اونروزا. اگه رفیقاتو نفرستی بیان خودنمایی کنن و اگه دس از سرم بردارید کامل منم فراموش میکنم. امروزم درحدِ یه فشارِ پس سانحه ای ناراحت شدم از دیدنِ اون یارو. همهء اونروزا رو فرستادم تو یه هالهء مبهمِ مه گرفته. فقط دارم فک میکنم که تو عمرم بهیچی و هیشکی انقد وفادار نبودم مثِ سگ.