مرتیکه سگ بم داد یازدهونیم. خدا نگذره ازش. بمیرم باش برنمیدارم دیگه واحد. 

از الان استادای ترم بعدمو انتخاب کردم: حکیم. فضیلت. مجد.

نظرات 4 + ارسال نظر
سیمین پنج‌شنبه 13 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 06:59 ب.ظ

از این عوضیا تو دانشگا زیادن بدبختانه. یه زنیکه عوضی هم به من داده ۱۲.۵. آخه آدم غزلیات شمس ۱۲.۵ میشه؟ :| حرومزاده ها.

مجد :))

والا مجد سگش بخیلیا شرف داره :-|

سیمین جمعه 14 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 04:05 ب.ظ

آره فائزه. منم همینو گفتم به دکتر ر وقتی داشت می ترکید از این که مجد به یه جاهایی رسیده! مرتیکه خاله زنک حسود می گفت مجد فلان کاره شده و ماکسیما خریده و اینا. بدم میاد ازین فازای خاله زنکی :| خواستم بگم هی یارو، حواست باشه این جایی که تو هستی هم خیلی زیادیته واسه الان.

مجد بی سواده، که خب خیلیا هستن. ولی دست کم شعور اجتماعیش خیلی بیشتر از بعضیاس.

مجد تو زمینهء خودش اونقدرم بیسواد نیس سیمین
یه کم برخوردش بده
اما واقعن سوادش از خیلیا بیشتره
جدی میگم

ملیکا جمعه 14 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 06:11 ب.ظ

این دکتر مجد همون نیست که قرآن رو به نظم درآورده و عملا تحصیلات آکادمیک ادبیات نداره؟
من نظری در مورد با سوادی و یا بی سوادیش نمیدم.نمیشناسمش خب.

بنظم دراورده اما بنده خدا اکادمیکم داره ظاهرن :))

سیمین جمعه 14 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 06:34 ب.ظ

خب حتمن همینطوره که تو میگی. من که خیلی نمیشناسمش. فقط یه بار اومدم سر کلاسش.
برخوردشم خوب و محترمانه بود تازه. ازون آزادیان مسخره ی ننر که خیلی بهتر بود.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد