مامان گاهی خیلی خوب میشه. نمیدونم چرا خیلی باهاش حرف نمیزنم. درواقع ازونموقعی که حالم بد شد ینی از دی تا همین یکی دو هفته پیش، بهش نگفته بودم هنور بخاطر چی حالم بده. نمیدونم شاید چون میترسیدم اونم حرفای تکراری بزنه. اما نزد. دیروز خیلی حرفای خوبی بهم زد. خیلی خوبه که مامان آدم مسائل عاطفیِ ادمو درک کنه و حتا ازون وختای خودش برا آدم مثال بیاره. چقد خوبه این مامانِ من.
چقد خوب فائزه. این خیلی خوبه. هر چند عاشق مامانمم، ولی هیچ وقت تو این چیزا آدمو درک نمی کنه. هیچ وقت.
کلن تو اینجور مسائلم تو خونه بدجور تنهام ...
چقدر خوب!!!