۵۵-

" اگه قرار باشه وقتی مردم خدا بم تجاوز کنه اصلا دوس ندارم بمیرم. در غیر اینصورت دلم میخواد وقتی که کاری واسه انجام دادن نداشته باشم و شصت سالم شده باشه٬ تو یه شب زمستونی همه ی وسایل گرمایشی خونه رو خاموش کنم. حتا شیر گازم ببندم و بعد خودکشی کنم. هنوز در مورد چگونگی این قضیه با خودم به توافق نرسیدم البته."

نظرات 4 + ارسال نظر
محمد یاری پنج‌شنبه 11 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 04:06 ب.ظ

منم سنم کمر بود از این خیالا داشتم
ولی خیلی حال میده همینجور زنده و بود و تحمل کرد

هنوز که به شصت سالگی نرسیدی؛ رسیدی؟

ershan پنج‌شنبه 11 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 11:34 ب.ظ http://www.ershan.blogsky.com

من تو رو می شناسم.. همه ی نوشته هات همونن! همون طرز فکر همون قلم حتی همون اتفاقا!
می دونم خودتی. اگه کامنتو تایید نکنی اونوقت مطمئن می شم خودتی. چرا به کسی چیزی نگفتی اومدی اینجا؟

اشتباه گرفتی شاید..!

محمد یاری جمعه 12 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 12:51 ق.ظ http://blackamoor.blogsky.com/

غلطای املائیمو دریاب
بیسودو سالمه ولی با آدمای شصفتاد ساله هم دمخورم

به غلط املائی وقعی نمی نهم معمولن ..!

مریم جمعه 12 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 02:26 ق.ظ

همین روزا خسته میشی از این افکار سیاه. . .

:|
هنو از من قطع امید نکردی‌؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد