دختره که منم؛ حاضره سرش بره اما دیگه به این یکی نگه دوسش داره. چون حدس قریب به یقین میزنه که ریده شه تو کار.
دختره ی اسکل اعصاب هممونو داغون کرده.
آخرم خودشو کشته که بره به یارو بگه دیوار منو تو تا ثریا بالا رفته. کجم رفته.
از کجا یاد میگیره اینارو :|
واسه چن ساعت صدای هیچ خری رو دوس ندارم بشنوم.
از بس خره؛ ترجیح میدم با سکوتم کمکش کنم خر خوبی باشه. خر خوبی که عذاب وجدان نداره ازینکه روزی آدم بوده.
آدم تا وقتی مامان نشه نمیتونه استرس مامانشو شبی که فرداش مهمون داره درک کنه.
مخصوصن که اوردوز کرده باشه و تلو تلو بخوره و حس سرگیجه و تهوع خاصی داشته باشه.
دیگه اگه بخوادم نمیتونه یک نوعدوست باشه.
امشب یه برج زهرمارم که دهنش بو گند سیگار میده.
کنار اومدن با شرایط تخمی٬ یه شعوری میخواد که من ندارم.
گاو.
امسال اولین زمستونی بود که پائیزش سرما خوردم.